خرابکاری در کار

ساخت وبلاگ
بعد هربار زدن، دستاتو بردار از رو کلاویه و بنداز پایین و دوباره،... بدون انقباض، حتما نت درست بزن، فرم قوس طبیعی انگشتات رو حفظ کن،...برای عملی کردن همین چند جمله روی چند میزان، چند روززززه درگیرم:/ از دور قشنگه و میگن واااای خوشبحالت خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 47 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 20:45

اونجا که دستشو میذاشت روی شونه پیانیست شیطون، اونجا که میزد پس کله اش که پسر تمپو رو نبر بالاااااا خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 30 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 20:45

عذرخواهی میکنه از من بابت کنسلی کلاس خرابکاری در کار...

ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 29 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 20:45

صدای جیریق جیریق کت های چرم، وقتی که به صندلی ها میخورد، برق بوت های چرم، پرده قرمز چین دار ضخیم، فرش قرمز،... دوتا پیانو دستمال کشیده شده با در باز، نمیدونم چندتا پله رفتم پایین که رسیدم به اینجا، شوخی های ملیح و نمکی،... باید تو این اتمسفر بود تا بیشتر فهمید،... یا وقتی درگوشم پرسید نفر چندمه؟ صدای تلاقی کت های چرم...و نمیدونم برای بار چندم، عاشق سازم شدم... عاشق همه آدم‌هایی که ساز منو میزنن... عاشق این فضای تاریک و گرم و کلاسیک. + نوشته شده در پنجشنبه نهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 15:3 توسط ال  |  خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 12:45

دختر کراشه، بغل من نشسته بود، داشت با گوشیش چت میکرد، منم چشمم خورد دیگ خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 12:45

من قبلا از عکساش حدس میزدم که ممکنه ترنس باشه، تا اینکه خودشو دیدم، مدل دست کشیدن به موهاش، تلاش برای نخندیدن، برگشتش به سمت حضار،... تو همه حرکاتش یک عشوه دخترونه ای بود،... طرف نوازنده قابلی عه، ولی همچین داستانی داره...خیلی دلم میخواد برم ساز بزنم ولی خیلی خیلی خسته ام☹️دلم هم نمیخواد خسته نباشم☹️دلم میخواد بگم زود بخوابم و فردا خیلی بیشتر تمرین میکنم☹️این بی میلی ها برام آشناس،... وقتی استاد قبلی رو عوض کردم دقیقا تو همچین بی رغبتی دست و پا میزدم،... شایدم وقت عوض کردنه ایشونه؟؟! وای نه! حوصله استاد جدید! ادا اطوار جدید! جای جدید ندارمممم☹️☹️ + نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 1:29 توسط ال  |  خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 12:45

این تعطیلی کلاسم، یک فرصت بی دغدغه بهم داده،... فعلا همچی طبق برنامه ام داره پیش میره،... گذاشتم اول فواصل و گام و اکورد و تاریخ موسیقی اینا رو دوره کنم، بعد هارمونی و کنترپوان رو خودخوان شروع کنم،... فعلا گام ها و داستاناشو دوره کردم، نمیدونم چقدر تو هارمونی و کنترپوان با پکیج موفق خواهم بود،... ولی شروع میکنم، لازم شد پیش معلم هم میرم...این قطعه لعنتی منو رنده کرده،... الکی سخته،... دوست داشتم سه شنبه برم کلاس،... ولی به گمانم میشه چهارشنبه،... یک روز تمرین بیشترم هم یک روزه،... یک مسترکلاس دیگه هم نوشتم خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 182 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 18:22

اصلا این طرف رو استادم معرفی کرده بود، منم به اعتبار استادم رفتم کارگاهش رو نوشتم، الان که رزومه اش رو دیدم، پشیمون شدم خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 23 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 18:22

همینجور که خودم گوله کردم کنار بخاری،... تاریخ و ساعت دوتا از کلاسام که جابجا شده و دو تا مسترکلاسی که میخوام برم رو تو تقویمم نوشتم، اینکه نظم برنامه های روتینم بهم خورده یکم مشوش میکنه منو، ولی ملالی نیست،... تا دو هفته بساط اینجوری عه، بعد اوکی میشه،... یکم کتاب خوندم، یکم هم ساز بزنم و باز یکم کتاب دیگ و اتمام روز...ناپلئونی مون تموم شد خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 22 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 18:22